آخ این روزا بدجوری دلم از یه جماعتی گرفته.جماعتی که سراسر ادعا هستند و جهل.جماعتی که اسم خودشون رو مومن میزارند و اهل نماز اما در راه حق و یاری حق حتی حاضر نیستند قدمی بردارند جماعتی که ما رو کافر و منافق می دونند و خودشون رو مومن حقیقی.جماعتی که به جای اینکه دست یاریشون رو دراز کنند و ما رو تو جبهه ی حق یاری،از پشت خنجر می زنند و به ریش ما می خندند.یه جماعتی که اگر تمام عمرشون رو جمع کنی یا در افراطند یا تفریط.جماعتی که در مقابل استدلال ابزاری جز تهمت و دروغ و شایعه پراکنی ندارند.جماعتی که اگه احساس کنند داره به مقدسات دروغیشون توهین میشه به باد فحش و دربری می گیرنت
من از این جماعت زخم ها خورده ام،زخم هایی که از دشمنانم نخوردم.
این حرف دل من است به این جماعت پرادعا و جاهل
"مرا به خیر تو امید نیست شرّ مرسان"